جدول جو
جدول جو

معنی عیب علی - جستجوی لغت در جدول جو

عیب علی(عَ)
دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل با 179 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عینعلی
تصویر عینعلی
(پسرانه)
چشم علی، نام یکی از امامزادگآنکه مزار شریفش در تهران است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طلب علی
تصویر طلب علی
(پسرانه)
خواسته شده از (علی)
فرهنگ نامهای ایرانی
(غَ قُ)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد که در 34هزارگزی شمال خاوری بوکان و 32هزارگزی خاور شوسۀ بوکان به میاندوآب قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و سکنۀ آن 89 تن است که به کردی تکلم می کنند. آب آن از زرینه رود تأمین میشود. محصول آن غلات، چغندر، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بِ عَ)
یکی از چهار در مسجد حرام بر جانب مشرق:... و چون ازین دو (باب النبی) بگذری هم بر این دیوار مشرقی باب علی علیه السلام است و این آن در است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مسجد رفتی به نماز و این در به سه طاقست. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین صص 104- 105)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نام ناحیه ای در فارس: خمایجان و دیه علی دو ناحیت است و حومه آن مسجد و منبر دارد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 145) (نزهه القلوب ص 128)
لغت نامه دهخدا
(عَ / عِ نِ لَ)
نوعی از املای حرف عین است در اصطلاح خوشنویسان. عین محیر. (از آنندراج). رجوع به عین محیر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ پاکْ، کُ)
عیب شوینده. ازبین برندۀ عیب. زدایندۀ نقص:
چو دریا شدم دشمن عیب شوی
نه چون آینه دوست را عیب جوی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(غَ)
دهی است از دهستان خرم رود شهرستان تویسرکان که در 26هزارگزی باختر تویسرکان و 8هزارگزی شمال شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه واقع است. کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 300 تن است که به کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از درۀ محلی تأمین میشود. محصول آن غلات دیم، کتیرا و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو صعب العبور دارد. این ده در دو محل بفاصله دو کیلومتر قرار داردکه به غیب قلی بالا و غیب قلی پائین مشهور است و سکنۀغیب قلی پائین 210 تن است و به این ده کنجوران بالا ووسط نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِیْ عَ)
دهی است از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی و دارای حدود100 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان علیشروان بخش بدرۀ شهرستان ایلام، واقع در 75هزارگزی خاوری ایلام با 100 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ نَ)
دهی از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل با127 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند. محصول آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عَ عَ)
کلمه ای است که بدان گوسپند را زجر کنند، و آن در خراسان مصطلح است
لغت نامه دهخدا
تصویری از عین لعلی
تصویر عین لعلی
عین لالی گونه ای نوشتن عین تازی: ع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیب جوی
تصویر عیب جوی
دژ براز خرده گیر نکوهش خرده گیری خرده بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یا علی
تصویر یا علی
ای علی
فرهنگ لغت هوشیار